سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش، وزیر نیکویی برای ایمان است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
تحقیق در ادبیات و رویکرد های آن از عصر افلاطون تا روزگار ما
پیوندها

ارزش کار ومقام کارگر برای هیچ کسی وهیچ انسانی ناشناخته نیست.اما موضوع از مباحثی است که هرچقدر هم درباره آن سخن گفته شود جای خالی آن احساس می گردد.ومن امروز با توجه به مسئولیت خطیری که برای خود احساس می کنم می خواهم درباره این مهم سخن بگویم.واین موضوع چند دلیل دارد اولا اینکه خودم یکی از زجر کشیده های تاریخ هستم که همواره بار سنگین مسئولیت محرومان وستم کشیدگان تاریخ را بر دوش خود احساس می کنم.ثانیا در طول پنجاه سال زندگی دانشجویی که داشته ام یک آن ویک لحظه نسبت به سرنوشت کشورم وفرزندان میهنم تغافل نورزیده ام  وبه وضع موجود آنان دریغ و افسوس خورده ام.واین افسوس خوردن ها بسیار معنی دار است .من افسوس می خورم به آنهمه نیروی کاری که بی سبب وبی جهت نیروی آنان به هدر می رود.وما تا زمانی که این مشکل را حل نکنیم هیچ مشکلی را نمی توانیم حل کنیم.نیروهای جوان بنا به سرشت بی آلایش وپاکشون انسان های پاک واسطوره های فداکاری هستند که اگر راه درست را به آنان نشان دهیم خودشان معماران جدیدی برای برافراشتن کاخ های  باشکوهی هستند. واکنون من می خواهم به عنوان یکی از بیدارگران این اقالیم با آن معماران با شکوه سخن بگویم.ومی خواهم سخن خود را با ارزش کار ومضرات وزیان های بیکاری ومقام کارگر آغاز کنم.

امروز باید این حقیقت تلخ را قبول داشته باشیم که کشور زرخیز ما وکشوری که معدن طلا ها وجواهر هاست سالهای مدیدی است که دچار بحران های شدید اقتصادی ودر رأس آنها دچار تورم است.ویکی از عواملی که بر موج این بحران افزوده است وجود بیکاری شدید ومفرطی است که بین تحصیل کردگان وغیر تحصیل کردگان به چشم می خورد،که رفع این معضل نیاز به بر نامه ریزی اساسی دارد.وتا زمانی که این معضل اساسی را که بیشتر نیز دربین جوانان  وقشر تحصیل کردها شایع است حل نکنیم و درباره آن برنامه ریزی صحیح نداشته باشیم بد بختانه کشور ما با آسیب های سخت و جبران ناپذیری مواجه خواهد شد .شاید این عمل نمادین رئیس جمهور یکی از کشور ها برای ما نیز درس عبرتی تلقی گردیده و در حل این بحران به ما کمک نماید.نمی دانم سال های پیش درچه منبع ویا مرجع و رسانه ای خواندم که مقرر بود رئیس جمهور یکی از کشور ها در یکی از مراسم رسمی به سخنرانی بپردازد و حاضرین در جلسه انتظار داشتند که چنین سخنرانیی به درازا بکشد حال آن که سخنران همین که به میز سخنرانی تکیه کرد دریک دقیقه سخنرانی خود را تمام کرد و برگشت سر جای خود نشست و احتمالا این عمل غیر منتظره بر انگیزاننده سوالاتی بود که آن مقام رسمی ودرواقع بالاترین مقام رسمی کشور بایستی به آن  پاسخ می داد و آن این بود که دیگر سخن گفتن بس است .ما باید به جای هرگونه سخن گفتن های غیر ضروری جامه عمل به تن کنیم.حال ببینیم در مقابل اینهمه بی مبالاتی برای کشتی شکسته در امواج گرداب های مهلک چه می توان کرد.در پاسخ باید گفت که برای نجات آن کشتی شکسته وطوفان زده در موج گردابها با غریقانی که دست در هر گیاهی می زنند تا به ساحل نجات برسند یک راهی بیش وجود ندارد.باید کار کرد ودیگران را نیز به کار کردن واداشت.البته به قول مولانا چلال الدین (مولوی)

تا توانی می تراش ومی خراش          تا دم آخر دمی فارغ مباش

 

 

 

 

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط امین اله بخشی مشکول 102/4/8:: 9:52 صبح     |     () نظر